مصرفگرایی اینترنتی در ایران
تاریخ انتشار: ۸ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۹۷۰۲۹
تکنولوژیهای تحتوب و رسانههای اجتماعی ابعاد جدیدی به مصرفگرایی دادهاند. کاربران، غرق در تصاویر افراد موفق در کشورهای ثروتمند، ممکن است در مورد موقعیت خود دست به خیالپردازی بزنند. در دهه گذشته، صفحات جدیدی در شبکههای اجتماعی با هشتگ #بچه_ پولدارها ظاهر شدهاند و کاربران با ظاهری موفق از اقلام لوکس و موقعیتهای معتبر استفاده میکنند
به گزارش ایران اکونومیست، این مطالعه که توسط عضو هیئت علمی دانشگاه تهران انجام و در مجله علمی SOCIETY منتشر شده است که استدلال میکند، این صفحات و صفحات مشابه نهتنها برای حل مشکلات دنبالکنندگان کمکی نمیکنند، بلکه ضدتولید نیز هستند و احساسات خشم و ناامیدی را ایجاد میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته ذهن انسان میتواند خودش را در موقعیت مصرف دیگران تصور کند و دنبالکنندگان نیز در تمام اوقات از این امر آگاه هستند که این لذت شخص دیگری است، نه لذت آنها. این مطالعه نشان میدهد که وبگردها باید از یک رویکرد سواد رسانهای استفاده کنند تا به خودشان کمک کنند که توجه آنها یک دارایی فردی و جمعی ارزشمند است و آنها باید از آن در برابر نیروهایی که به دنبال بهره بردن از آرزوهای مردم عادی هستند، دفاع کنند. چراکه دنبال کردن آنچه دیگران مصرف میکنند، رقتانگیز و هدر دادن زندگی است. با این حال، افراد زیادی به ویژه در نسل جوانتر وجود دارند که به امید سهیم شدن در لذتهای آنها، بچه پولدارها را دنبال میکنند. در حال حاضر برای مردم، عادی است که یک هشتگ مشترک را در سایتهای مختلف رسانههای اجتماعی در سراسر جهان دنبال کنند. هر کسی که استعدادی دارد، ممکن است به شهرت برسد، اما «بچه پولدارها» افرادی هستند که تنها به خاطر اینکه ثروتمند هستند، مشهور شدهاند.
مصرفگرایی از نظر ایرانیان
حاکمیت ایران مبتنی بر اسلام شیعه است و اسلام، مصرفگرایی را گناه میداند و مصرفگرایی و کسانی را که منابع را هدر میدهند، برادران شیاطین میخواند. از این رو، مسلمانان از مصرفگرایی منع شدهاند. امام خمینی (ره)؛ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مصرفگرایی را آشکارا محکوم کرده و آن را توطئهای از سوی کشورهای غربی خوانده است. مقام معظم رهبری نیز چندین بار مصرفگرایی را محکوم کردهاند. بسیاری از شاعران و نویسندگان بزرگ ایرانی مانند سعدی، رومی، صائب طبریزی، حافظ و بسیاری دیگر از آنان، خرسندی و دوری از ثروت مادی را ستودهاند.
در کل میتوان نتیجه گرفت در کشوری که ایدئولوژی غالب مصرفگرایی را تقبیح میکند و آن را گناه میداند و در آن شرایط اقتصادی مردم را از مصرفکننده شدن منصرف میسازد، روح مصرفگرایی نباید به اندازه غرب قدرتمند باشد، اما متاسفانه چنین نیست. آمار نشان میدهد که مصرفگرایی در ایران از شهروندان ثروتمندترین کشورها نیز برتری دارد. تهران در حال حاضر به عنوان پایتخت جراحی بینی در نظر گرفته میشود و ایران یکی از مهمترین بازارهای آرایشی در خاورمیانه و آفریقا است. ایرانیان از نظر سرانه مصرف انرژی در رتبه سوم جهان قرار دارند و ایرانیان پنجمین خریدار طلا در جهان هستند. ایرانیان عاشق برند هستند و ۶ برابر میانگین جهانی از بنزین استفاده میکنند.
در سطح شخصی، یکی از کارآمدترین استراتژیها برای کاهش فقر، کار کردن است، اما یک ادبیات پژوهشی در حال رشد نشان میدهد که ایرانیان مخالف سختکوشی هستند. بنابراین تعجبآور نیست که بدانیم برخی از ایرانیان هیچ کاری را که در دسترس باشد، قبول نمیکنند. تخمین زده میشود که ۲.۵ میلیون شغل در ایران وجود دارد که هیچکس آن را نمیخواهد در حالی که ایرانیهای بسیاری به شدت به دنبال کار هستند.
این مطالعه روی چیزی تمرکز دارد که باعث میشود ایرانیها از مصرف دیگران لذت ببرند. این مساله مصرف جانشین (نیابتی) نامیده میشود و یکی از معضلات و شگفتیهای مصرفگرایی است. لونتال اعتقاد دارد که مصرفگرایی مشخصه زندگی معاصر است، برخی از ایرانیان با اینکه درگیر تامین نیازهای بسیار اساسی خود هستند، هنوز هم تمایل دارند به مصرفکنندگان افراطی تبدیل شوند. مشتریان مشتاق ایرانی تلاش میکنند تا با زندگی مجلل و پر زرق و برق تجمل و مصرف خود را حفظ کنند.
برجستهسازی مصرف و تجمل منجر به یک سیاستزدایی خاص میشود. علوم اجتماعی به ما میآموزد که ترسیم و نقد مصرف آشکار دارای پیامدهای سیاسی هستند. با این وجود، تاکید بر سبک زندگی مصرفگرایی، شیوههای امتیاز را به نوعی هویت فرهنگی تبدیل میکند که ما را از بررسی دقیق مسائل مهمتر مانند نابرابری اجتماعی - اقتصادی در جامعه باز میدارد.
بیهنران مشهور!
زبان فارسی گنجینهای از صدها سال ادبیات و شعر است. تقریبا همه حکیمان، شاعران و نویسندگان نثر آنچه را که ایرانیان هنر مینامند تحسین کردهاند. در زبان فارسی، هنر مترادف با هنر است، اما این یک کلمه فراگیر است که میتواند مفاهیم دیگری مانند دانش، شعر، آداب معاشرت و دانش را دربرگیرد. اکنون میتوانیم شاهد باشیم که بدون هنر بودن و یا به عبارت سادهتر در دسترس بودن، به یک امتیاز در فرهنگ شهرت ایرانی تبدیل شدهاست. کسانی که در شبکههای اجتماعی طرفداران بسیاری دارند، عمدتا مردان و زنان جوانی هستند که تنها استعدادشان، پولدار بودن است.
از لحاظ نظری، نداشتن هنر میتواند مایه شرم در جامعه ایران باشد، اما در جامعه رو به افزایش مصرفکنندهها، این امر میتواند به گونهای دیگر عمل کند. بدون کیفیت بودن باعث دسترسی بیشتر و قابلفهم شدن بیشتر توسط دنبالکنندگان عادی آنان شده است. به نظر میرسد، صاحبان این صفحهها در شبکههای اجتماعی با وجود شهرت و معروفیت خود، مردمی بیحرف مثل مردم عادی هستند که با غرور اعلام میدارند: تنها استعدادشان این است که ثروتمند هستند؛ بنابراین، وقتی نمیتوانیم از زندگی فقیرانه خود لذت ببریم، بهتر میتوانیم از لذت کسی که به خاطر فقدان استعداد به ما شباهت دارد، لذت ببریم. علاوه بر این، در دسترس بودن پلتفرمهای شبکه اجتماعی و سایتها به مشتریان مشتاق کمک میکند تا دچار توهم دیگری شوند.
نیازمند آموزش سواد رسانهای هستیم
صفحات برخی ایرانیها در شبکههای اجتماعی، مصرف نیابتی کالاها و خدمات را تسهیل میکنند. در این صفحات تصاویر با دقت انتخاب شدهاند و صحنهها و لوازم صحنه خوب هستند. به منظور به حداکثر رساندن اثرات و کمک به پیروان، بهتر است آنچه را که دیگران مصرف میکنند، مصرف کنند.
با این حال، نگاه دقیقتر به این فرآیند، جزئیات دیگری را آشکار میسازد. به نظر میرسد که پیروان صفحات اینچنینی تمایل کمتری به دانستن این موضوع دارند که بازدید از این صفحه هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد و حتی بدتر از آن، مشکلات جدیدی ایجاد خواهند شد. برای ایجاد تغییرات، فرد باید روی کار تمرکز کند، اما مردم زمان ارزشمندی را به دنبال کردن صفحات بچه پولدارها در شبکههای اجتماعی صرف میکنند. جاذبههای مصرفگرایی در رسانههای اجتماعی در سالهای آینده به آسیب زدن به مردم ادامه خواهد داد، اما پیامدهای زیانبار این پدیده ما را مجبور خواهد کرد تا نوعی سواد رسانهای ایجاد کنیم که از ما در برابر کسانی که میخواهند از آن به نفع خود استفاده کنند، دفاع کند.
منبع: خبرگزاری ایرنا برچسب ها: جمهوری اسلامی ایران ، نابرابری اجتماعی ، پست اینستاگرامی ، فضای مجازی ، علوم اجتماعیمنبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: جمهوری اسلامی ایران نابرابری اجتماعی پست اینستاگرامی فضای مجازی علوم اجتماعی شبکه های اجتماعی مصرف گرایی دنبال کنند مصرف کنند شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۹۷۰۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چالشها و راهکارهای مشارکت سیاسی آگاهانه
مشارکت سیاسی به صورت شرکت در انتخابات، یکی از بارزترین وجوه کنش سیاسی در جوامع است که به علت تاثیرگذاری گسترده در فرایندهای سیاسی، وضعیت ساخت سیاسی، امنیت، توسعه و رفاه شهروندان بسیار مورد توجه قرار گرفته است. رفتار انتخاباتی یا رای دادن افراد در هر جامعه، تحت تاثیر عوامل متعددی است. در واقع، موقعیتها و شرایط به همراه درک و تحلیل فرد، در نهایت منجر به رفتار یا کنشی میگردد که حاصل آن بروندادی به نام رای به سود شخص، حزب یا جریان سیاسی-فکری خاص است.
ترجیحات و تصمیات افراد بیش از هر چیز، تحت تاثیر ساختها، بافتهای فرهنگی و اجتماعی، شکافهای سنی و جنسی، خصلتهای ملی، نظامهای سیاسی، نظام انتخاباتی متفاوت در جوامع متفاوت است. در جوامع سیاسی پیشرفته در سایه وجود احزاب سیاسی نوعی فرهنگ سیاسی مشارکتی مشاهده میگردد که شهروندان در آن با آگاهی و به صورت عقلانی وارد مشارکت سیاسی و کارزار انتخاباتی میشوند.
در واقع، در این جوامع احزاب سیاسی نقش مهمی در آموزش سیاسی شهروندان و آگاهی بخشی به آنها دارند، در حالیکه در جوامعی مثل ایران که احزاب سیاسی وجود ندارند، فاصله گرفتن از فرهنگ سیاسی مشارکتی و نمود فرهنگ سیاسی تبعی و محدود مشاهده میشود که در این راستا چالشها و آسیبهای زیادی متوجه مشارکت سیاسی شهروندان و به طور کلی توسعه نظام سیاسی میشود.
در این زمینه «محمد آریانپور»، «مرتضی اباذری» و «خلیل بهرامی قصرچمی» در پژوهشی با نام «بررسی چالشها و راهکارهای مشارکت سیاسی آگاهانه در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی ایران» به این مهم توجه کرده و ابعاد مختلف آن را مورد بررسی و واکاوی قرار دادهاند که در ذیل مختصری از آن را میخوانید:
مسایل مشارکت سیاسی (رای دهندگان)
بومیگرایی
یکی از مسائلی که در انتخابات مختلف نمود دارد، این است که شهروندان به این مساله دارند که به کاندیدایی رای بدهند که بومی منطقه آنها است. اگرچه این شاخص را میتوان در شاخص کلی قومیتگرایی بررسی کرد، اما به صورت جداگانه نیز میتوان به آنها پرداخت.
در جوامع دارای احزاب سیاسی، انتخابات صحنه رقابت سیاسی احزاب برای کسب قدرت است و در حقیقت انتخابات پیروزی یک حزب به شمار میرود نه پیروزی اشخاص. برعکس در جوامعی که فرایند توسعه سیاسی کندتر انجام میپذیرد، در جریان انتخابات یکی از شاخصههای مورد قبول عموم، بومی بودن کاندیدا است.
در ایران در برخی انتخابات به ویژه در انتخابات نمایندگی مجلس هنوز هم رفتار انتخاباتی مبتنی بر ارجحیت مسائلی مانند بومیگرایی در برخی نقاط، برای شرکت در انتخابات و رای دادن به کاندیداست و نامزدها در محله و منطقه محل تولد خود، بیشترین آراء را کسب میکننددر ایران در برخی انتخابات به ویژه در انتخابات نمایندگی مجلس هنوز هم رفتار انتخاباتی مبتنی بر ارجحیت مسائلی مانند بومیگرایی در برخی نقاط، برای شرکت در انتخابات و رای دادن به کاندیدا است و نامزدها در محله و منطقه محل تولد خود، بیشترین آراء را کسب میکنند. در این صورت، شاخصههای دیگر نماینده مانند تحصیلات عالیه، سوابق خدماتی و سیاسی، وابستگی حزبی و... تحت الشعاع قرار میگیرد.
قومیتگرایی
در ایران به طور معمول رایدهنده ترجیح میدهد به کسی رای دهد که به لحاظ ایدئولوژی و حزبی و به لحاظ قومی، زبانی و مذهبی به او نزدیک باشد. به عنوان نمونه برخی شهرها از نظر بافت اجتماعی دارای چندین ایل و طوایف مستقل است و بیشتر جمعیت شهر یا استان ترکیبی از ایلات و قبایل مختلف است. این مساله روی انتخابات نیز تاثیر داشته است. به نظر میرسد که تعصبات قومی و قبیلهای در چنین مراکزی به ویژه در انتخابات نمایندگان مجلس تاثیر به سزایی دارد.
کمبود اطلاعات و آگاهی سیاسی
به دلیل فقر اطلاعات در مورد انتخابات و ابعاد آن، رفتارهای معلق در بین رای دهندگان بسیار زیاد است، زیرا فرد نه از حقوق خود در انتخابات آگاه است و نه بازیگران انتخاباتی را میشناسد. همچنین همیشه در تلاش است در لحظات پایانی اطلاعاتی کسب کند. در این شرایط، مکانیسمهایی هستند که با دادن اطلاعات نه چندان صحیح این خلا اطلاعاتی را پر میکنند. گاهی نیز فقط با صرف مهر خوردن شناسنامهها در انتخابات شرکت میکنند و معمولا آراء باطله به صندوق میریزند یا به خیل کسانی میپیوندند که از پا صندوقیها برای رای دادن کمک میخواهند.
مسایل مشارکت سیاسی (کاندیداها)
تعدد ثبت نامکنندگان
یکی از معیارهای آزاد و عادلانه بودن انتخابات به مقررات ناظر بر امکان نامزدشدن افراد در انتخابات برمیگردد. شاید تصور شود که در این زمینه وضعیت مطلوب این است که یک رقابت آزاد و بدون نظارت میان همه متقاضیان شرکت در انتخابات برقرار شود، زیرا در این صورت، حداکثر قدرت انتخاب به رایدهندگان داده میشود و آنها میتوانند از بین طیف گستردهای از افراد و افکار دست به انتخاب بزنند، اما واقعیت این است که قانونگذار همان قدر که باید دغدغه مشارکت و رقابت گسترده و حداکثری را داشته باشد، باید به مشکلاتی که از رهگذر تعداد زیاد داوطلبین گریبانگیر رایدهندگان و نهادهای نظارتی و اجرایی انتخابات میشود، نیز توجه کند.
قانونگذار همان قدر که باید دغدغه مشارکت و رقابت گسترده و حداکثری را داشته باشد، باید به مشکلاتی که از رهگذر تعداد زیاد داوطلبین گریبانگیر رایدهندگان و نهادهای نظارتی و اجرایی انتخابات میشود، نیز توجه کند
احتمال فقدان صداقت در گفتار کاندیداهای انتخاباتی
تمام تلاش کاندیداها این است که نظر رای دهندگان بیشتری را جلب کنند. در کلان شهرها که وسعت جغرافیایی سبب کاهش تعاملات اجتماعی نزدیک و مستقیم شده، تبلیغات ابزار مناسبی برای شناخت کاندیداها است. همچنین تبلیغات به کاندیداها اجازه میدهد خود را به عنوان افرادی مطلوب به گروههای مختلف اقتصادی- اجتماعی معرفی کنند.
نبود فرصتهای برابر برای تبلیغ
یکی از مواردی که باعث میشود مشارکت عاقلانه و منطقی در حوزه نامزدهای انتخاباتی صورت نگیرد این است که بسیاری از افراد شایسته و دارای صلاحیت به دلایل مختلف از جمله دلایل اقتصادی، توان شرکت در انتخابات را ندارند و حتی اگر فرصت مشارکت را بیابند توانایی تبلیغات در برابر رقبای ثروتمند خود را ندارند، چرا که یکی از چالشهای انتخاباتی خریدن رای در مناطقی از کشور است.
همچنین ممکن است نامزدهای انتخاباتی زیادی دارای تمکن مالی باشند ولی صلاحیت و شایستگی احراز این جایگاه را نداشته باشند. بر این مبنا یکی از چالشهای اساسی این است که فرصتهای برابری برای تبلیغات وجود ندارد.
راهکارها:
با توجه به مسایل و چالشهای مطرح شده در انتخابات، راهکارهایی مانند اطلاع رسانی و آموزش سیاسی، جامعهپذیری سیاسی، پاسخگویی دولتمردان و رفع نیازهای مردم، تبیین میانی دینی و گسترش آن در جامعه، ایجاد ضوابطی برای احراز شایستگی کاندیداهای انتخاباتی و معیارهای سختگیرانهتر در مرحله ثبتنام و نظارت دقیق و عادلانه بر تبلیغات پیشنهاد میشود.
همچنین دولتها باید بکوشند با کار فرهنگی و آموزش، زمینه را برای مشارکت سیاسی و انتخاباتی آگاهانه و عقلایی فراهم سازند و با نظارتهای دقیق در انتخابات ملی، توانایی، دانش و بینش، راستگویی و درستکرداری، تجربه، آشنایی به مسائل جهانی، واقع گرایی، استواری و بردباری نامزدها را تحت مدیریت و راستی آزمایی قرار دهند.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی